Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه سینما و تلویزیون: اخبار حوزه سینما و تلویزیون نیز همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد؛ به همین خاطر در مطلب پیش رو تلاش کردیم مهمترین و جذاب ترین مطالب این حوزه را جمع آوری نموده و تقدیم علاقه مندان کنیم تا اگر امکان پیگیری مطالب در طول روز را ندارد، در یک زمان مشخص و یکجا از آنها مطلع شوند.به گزارش بولتن نیوز، تیتر مهمترین خبرهای امروز 23 اردیبهشت ماه 96، به صورت هایپرلینک در زیر آمده که شما می توانید با کلیک بر روی آنها به صورت اختصاصی وارد آن مطلب شوید؛ البته متن کامل این مطالب در ادامه مطلب نیز آمده است و شما می توانید متن کامل و تصاویر مرتبط عناوین را در ادامه مشاهده فرمایید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


تک‌نویسی از بُرش‌های گذراجشنواره كن به ضرر سينماداران فرانسوي راي دادآخرین وضعیت تولید سریال‌ها در «اوج»/ برای تحقیق وقت می‌گذاریمتلویزیون وفرصت طلایی ماه رمضاناکران ویژه‌ی یک فیلم با طعم انتخابات + تصاویرنهنگ عنبر 2 نیامده رکورد زد / فروش فیلم‌ها در هفته‌ای که گذشت«لبخند رخساره» به «زیر پای مادر» تغییر نام داد/ پخش در رمضانپاسخ رییس‌جمهوری مکزیک به دی‌کاپریواعلام زمان نمایش فیلم‌های ایرانی در کن 2017مشروح اخبارتک‌نویسی از بُرش‌های گذرا
«ماجرای نیمروز» فرزند زمانه اعتدال است؛ اعتدال نه به معنای ریشه‌شناسانه کلمه که فارابی آن را عدل‌ورزی، فعلیت‌بخشیدنِ عدل و برافراشته‌کردن عدالت می‌داند، بلکه به‌ معنای امروزی و سیاست‌ورزانه‌اش؛ یعنی نه سیخ بسوزد و نه کباب. فیلم، روایتگر یکی از پیچ‌های مهم تاریخی پس از انقلاب ٥٧ است؛ یعنی دهه ٦٠. دهه‌ای سربسته که جز روایات و شنیده‌ها از هر سو، چیزی از آن شفاف نیست. در چنین بستری ا‌ست که فیلم‌ساز جوان، عزم ساخت فیلمی درباره آن بخش از تاریخ ایران می‌کند.

برای فهم بهتر «ماجرای نیمروز» باید پازلی مقطع ساخت. ازاین‌رو، ساختمان مطلب را می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد و هر قسمت را با قطعاتی از پازلِ برآمده از اثر چید تا ذهن، ناخودآگاه به جهان فیلم راه پیدا کند. سه قطعه اصلی پازل چنین است: «تک‌نویسی» - «بُرش» - «دُم خروس».
تک‌نویسیشناخت پرسوناژهای فیلم اهمیت دارد. ازاین‌رو، به سیاق خود فیلم و جایگاهی که برای مخاطب می‌سازد، با اتکا بر پیشبرد روایتش به «یک‌نویسی»، درباره کاراکترهای فیلم باید «تک‌نویسی» کرد. رفتاری برآمده از فیلم که زبان مشترکی‌ است در فهم این قطعات پازل.
حامداز باور خالی‌ است. کیف‌کشِ رحیم، رئیس گروه، است. از دسته آدم‌هایی که به‌ خاطر تفنگ‌بازی و علاقه به هیجان، به یک نیروی نظامی می‌پیوندند. می‌توانست به همین راحتی که این ‌سوی ماجراست، آن‌ سوی ماجرا باشد. هرچه بار خورد انجام می‌دهد؛ از کار اطلاعاتی تا بازجویی تا تیم عملیات. بی‌تخصص است. برای جوان‌های دهه شصتی که آرمانی و انقلابی بودند، ابتدا آرمان و ایمانشان در اولویت بود و بعد علاقه به زن و زندگی؛ اما او چنین نیست. ضعیف است و بی‌دست‌وپا.نکته: راوی داستان اوست؛ با بازی متوسط و همخوان با شخصیت مهرداد صدیقیان؛ یک جوانک ننر و هیچ‌کاره که در این گروه بُر خورده است. دوربین فیلم‌ساز جوان، با او به قلب داستان می‌رود. به ‌همین سبب نیز قهرمان/ پرسوناژ اول فیلمش، خود رهنمون می‌شود به جهان ذهنی فیلم‌ساز.
رحیمحراف است. قرار است هدایت‌گر گروه باشد؛ اما تنها گروهش را گمراه می‌کند. دم‌دمی ا‌ست و سست عنصر. از اراده و قدرت یک ليدر خالی‌ است. حتی بلد نیست اسلحه را درست ‌دست بگیرد. او در گروه تنها نقش کبوتر نامه‌ببر را دارد. از دل همین مديريت ضعیف است که گروهش مدام شکست می‌خورد. مستأصل است. او نیز به‌ نظر مثل حامد، کیف‌کشش، اتفاقی در این جایگاه ایستاده.نکته: بازی احمد مهران‌فر در نقش رحیم، به قطع از نقاط درخشان حرفه‌ای‌گری اوست. مهران‌فر تیپ را خوب بازی می‌کند و بلد است چگونه تیپ‌سازی کند. از همین استعدادش نیز در بازی در نقش رحیم استفاده برده است. هیچ نشانی از نقش‌های طنز و اکت‌های طنز او در نقش رحیم بیرون نمی‌زند.
مسعودمهم‌ترین شخصیت گروه است. شخصیتی دوپهلو دارد؛ از یک ‎‌سو در جایگاه ترسناک بازجوست، از یک ‌سو دلسوز. این دو خصیصه در کنار هم، او را عجیب‌ترین فرد گروه کرده است. می‌توانست آن‌ سوی گود باشد. بعید نیست حتی از آن‌ سو به این‌ سو آمده، یا پیش از انقلاب یا پس از انقلاب، یا شاید هم تواب است. مصداقی از شخصیت‌های دهه ٦٠ است که باور نمی‌کردند مجاهدین، منافق شوند. سازمان را خوب می‌شناسد. بار اصلی گروه بر دوش اوست؛ جزء سه‌نفری که کارش را تخصصی بلد است. تخصصش بازجویی‌ست و معلوم نیست از کجا این را آموخته. سواد این کار را دارد و رحیم را او هل می‌دهد. همین نقاط نامشخص او را خاکستری می‌کند و پیشینه‌اش را تار. شاید حالا با اسم مستعار در گوشه‌ای از این شهر، شغل آزاد داشته باشد و از همه‌چیز دور شده.نکته: از نقش حسن باقری تا مسعودِ بازجو، فرق بسیار است؛ اما مهدی زمین‎پرداز نشان داده است که می‌تواند این تفاوتِ بسیار را در بازی‌اش به خوبی نمایان کند. او بازیگر شناخته‌شده‌ای نیست؛ اما به قطع از خوب‌های این حرفه است؛ آن‌هم در این روزهای بدِ بازیگری در سینمای ایران.
صادقاو به ‌همراه کمال به گروه پیوست. به‌ نظر از رفقای قدیمی کمال و رحیم است. کم‌حرف است. بیشتر نگاه می‌کند. به آنچه می‌گوید باور دارد. صریح و رک حرف می‌زند. مقتدر است و محکم. کار اطلاعاتی را خوب بلد شده؛ دوره دیده است. شاید فرنگ رفته هم باشد حتی. زیرک است و تیزهوش. حواسش به همه هست. جدی ا‌ست و ترسناک. هیچ پیشينه‌ای از او مشخص نیست؛ اما پیشینه همه گروه را می‌داند. نقش مهمی در گروه دارد و یکی از سه نفری ا‌ست که در گروه مؤثر است.نکته: از لحاظ چهره، شباهت صادق به امامی‌ست. جواد عزتی هم مانند احمد مهران‌فر تیپ‌سازی را بلد است و تیپیکال را به‌ خوبی خلق می‌کند. در ایفای این نقش گل کاشته و از این حیث نیز صادق، از نقاط درخشان مسیر بازیگری‌اش محسوب می‌شود.
کمالچریک دوره دیده است. راحت آدم می‌کشد. تیک عصبی دارد و تخمه می‌خورد. پرحرف است. هیجانی و پرشور است. شوخ‌طبع است و این شوخ‌طبعی واکنش روانی‌اش به کشتن است. با همه گروه رابطه خوب دارد. فرد مؤثر گروه است. رو است و چیزی پنهان ندارد. از دوستان قدیمی رحیم و صادق است. با صادق صمیمی‌تر از رحیم است و به او و تصمیماتش اطمینان صددرصدی دارد. بی‌کفایتی رحیم، اذیتش می‌کند. هوای حامد، بی‌دست‌وپاترین فرد گروه را دارد و بعد از صادق به او نزدیک است. کم‌حوصله و آتشی‌ است. از باقی گروه شخصیت مشخص‌تری دارد. با مسعود آبش توی یک جوب نمی‌رود و خلقیاتشان با هم سازگار نیست. بی‌رحم است و اهل مدارا نیست.نکته: مسلم‌ترین جایزه جشنواره فجر، سیمرغ نقش مکمل به هادی حجازی‌فر برای نقش کمال بود که نادیده گرفته شد. بعد از نقش حاج‌احمد متوسلیان، حالا نقش کمال او را شناخته‌شده‌تر کرده است. او با تمهید بازیگری به نقش کمال بُعد داده؛ تنها کاراکتر فیلم است که از تیپ فاصله گرفته و به شخصیت نزدیک شده است.
عباسبا یقه سفید و ریش پرپشت، تصویری از فریب است. خواهان برخورد قاطع است و از تسامح و نظریات مسعود شاکی ا‌ست. کار شنود تیم با اوست. اطلاعاتی است و کار بلد. از این‌ روست که از دستشان می‌جهد. با رحیم رفاقت دارد.نکته: عباس تنها تصویر ایدئولوگ فیلم است. برخورد قاطع او و هیبتش از او برای مخاطب تصویر متناقضی می‌سازد. می‌گویند شخصیت عباس با نام واقعی ا‌ست و پس از گریختنش، در عملیات مرصاد همراه منافقین به ایران حمله می‌کند و کشته می‌شود.
طاهرهوا‌داده و بند را به‌ آب ‌داده است. مقاومتش فرو‌ریخته. همدست بازجو شده و به قولی تواب است. چیزی برای ازدست‌دادن ندارد؛ نه آرمان سازمان برایش مانده و نه در حبس، باور، این ‌سو را باور دارد. تنها در تلاش گریختن است. از درون فروپاشیده و چهره‌اش گواه یأس اوست. آرزوی مرگ دارد تا از این وضع خلاص شود. مرگ برایش فرخنده‌ترین اتفاق است زیرا خود توان رودرروشدن با مرگ را ندارد و از ترس مرگ نیز همراه شده برای آدم‌فروشی و همکاری. نزدیک‌ترین آدم به او مسعودِ بازجوست. حرف‌های او را می‌شنود؛ اما چشم‌هایش گواه می‌دهند که تنها از ترس، سر تکان می‌دهد. او تصویر تمام طاهره‌هایی ا‌ست که فرو‌ریخته‌اند. او می‌داند خواهرش ممکن است از سوی سازمان قصد جانش را کند؛ اما لب باز نمی‌کند. تنها کسی که نمی‌فروشد، خواهرش است و این نشان می‌دهد هنوز سنگری در وجود برای فتح‌نشدن دارد؛ سنگری به اسم عاطفه، محبت و آرمانی که حاضر نیست حتی در فروریختن کامل، از آن دست بکشد.
بُرشالف/ دیگر خبری از نگاه جزم و غلو‌شده نیست. اگر «بایکوت» را نماینده فخیمِ فیلم‌های هم‌تیپِ «ماجرای نیمروز» بدانیم، مترِ نگاه به مسئله بهتر به‌دست خواهد آمد. فیلم در جایگاه قاضی نیست و از حکم‌دادن صریح و کلیشه‌ای مانند قرار‌دادن دیالوگ در دهان پرسوناژ طفره می‌رود. جنس ماجرا تغییر کرده. در روایتش قابل قیاس با دیگر فیلم‌های هم‌خانواده‌اش نیست. از این‌ رو است که فیلم فرزند خلفِ سیاست‌ورزانه دوران اعتدال نامیده شد. ب/ فیلم از کجا آغاز می‌شود؟ درست پس از رخدادِ تاریخی، درست پس از وقوع علت و معلولی وقایع. فیلم با چند خط ابتدایی که در شرح اتمسفر زمانه آورده، از «دلیل» و «توضیح» شانه خالی می‌کند. آغاز فیلم، در انتهای پایان ماجراست. پس از عزل بنی‌صدر، پس از سخنرانی رجوی در شیرودی، پس از درگیری‌های خیابانی، پس از موضع‌گیری‌های علنی و شفاف و پس از آنکه سازمان مجاهدین در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی به منافقین تغییر نام داد. فیلم پس از دست‌‌ به اسلحه‌بردن را روایت می‌کند. اینکه چرا، چطور و چگونه این واقعه رخ داد، مسئله فیلم نیست؛ با اینکه روایتش را در همین مسئله بنا کرده است. همین بی‌مسئله‌گی نیز نکته اصلی ا‌ست؛ اصلیتی که تاریخ را به یک بزن- بکش سینمایی تقلیل می‌دهد. ج/ فیلم‌ساز جوان، سنش به شاهدِ ماجرا نمی‌رسد. او نیز شنیده‌هایش را کنار هم چیده، با چاشنی تحقیق و پرس‌وجو از هسته مقابله‌گر با منافقین. از این ‌رو است که برای روایت ماجرا، دست به عصاست یا چنین می‌نماید؛ از یک‌ سو ژست منتقدِ ماجرای رخ‌داده را دارد و از سویی پوزیشنِ نقاد بر آنچه که رخ‌داده است. نمودهای این نوع از رویکرد نیز در دو نکته نمایان است؛ یکم زاویه تماشای ماجرا که از منظرگاه رسمي است و دوم واردنشدن به مناسبات سازمان مجاهدینِ منافق‌شده. د/ بر اساس همین دلایل مطرح‌شده است که فیلم از آگاهی تاریخی، فهم زمانه، مناسبات وقایع، استنتاج رخدادها و اتمسفر سیاسی دهه ٦٠ خالی ا‌ست. یک تریلر هیجانی‌ست که بهانه‌اش را یک برهه خاص از تاریخ ایران قرار داده. بیراه نیست که به همین سبب، لقب فیلم تاریخی/ سیاسی برازنده «ماجرای نیمروز» نیست. البته که فیلم سیاسی است؛ اما سیاستش خارج از فیلم تعریف می‌شود و فیلم مستقلا از روایت تاریخ و سیاست خالی‌ست. همین خالی‌بودن نیز مزید روایت فرامتنی و سیاستِ در‌حاشیه‌نشسته فیلم و جهان‌بینی پسِ فیلم است.
دُم خروسیکم- استفاده از دو بازیگر کمدین/طنز که ناخودآگاه ذهن مخاطب، آنها را در نقش جدی باور نمی‌کند؛ یعنی جواد عزتی و احمد مهرانفر، آن‌هم یکی در رأس گروه ضربت و دیگری در بخش اطلاعاتی گروه. البته که تیپ‌سازی خوب این دو بازیگر، تلاش موفقی‌ست در رفع این ذهنیت؛ اما «ماجرای نیمروز» فیلمی‌ست که روی ذهنیت بیرونی مخاطب حساب کرده و از همین‌ جهت نیز نمی‌توان این انتخاب را نادیده گرفت. دوم-‌ داستان فیلم تأکید بسزایی بر چهار مفهوم دارد: «اطلاعات» - «تحلیل» - «فرضیه» - «حدسیات». دیالوگ‌های بین رحیم و مسعود این مفاهیم را در بخش‌های مختلف تعریف می‌کنند. «اطلاعات» آن بخش‌هایی ا‌ست که مسعود در بازجویی‌ها کسب می‌کند. «تحلیل» آن بخش‌هایی است که از کنار هم چیدن «اطلاعات» حاصل شده. «فرضیه» آن بخشی‌ است که از کنار هم چیدن «تحلیل»ها و «حدسیات» حاصل شده و «حدسیات» نیز بر اساس شرایط و موقعیت حاصل شده است. با این ادبیات و مفاهیم، گروه ضربتِ فیلم جز در یک مورد حمله به خانه موسی خیابانی، كلا بر اساس «حدسیات» پیش می‌رود و خود فیلم را در خارج از جهانِ متن فیلم، براساس همین ادبیات می‌توان روایتی بناشده بر «فرضیه» و «حدسیات» قلمداد کرد. زیرا فیلم از اطلاعات دقیق تاریخی و بیشتر از آنچه اهل تاریخ می‌دانند خالی ا‌ست و تحلیلی هم نسبت به وقایع ارائه نمی‌شود. هرچه هست «فرضیه» است و «حدسیاتِ» فیلم‌ساز جوان، از زمانه‌ای که خود شاهدش نبوده است. سوم-جذاب‌ترین فردِ گروه، قاتل‌ترین فرد گروه است یعنی کمال با بازی خوب هادی حجازی‌فر. جذاب از این لحاظ که مخاطبان در سینما به رفتارهای واقعی او می‌خندند و همراهش می‌شوند! چهارم- روایت از دهه ٦٠ گره خورده است با ایدئولوژی، با این فهم باید فهمید که هیچ‌کدام از اعضای گروه ضربت در تیپ‌سازی صورت‌گرفته ایدئولوژیک نیستند. فهم این نکته با قراردادن افراد گروه در کنار کنتراست عباس (منافقی که در گروه مسئول شنود بود) و مسعود کشمیری (عامل انفجار دفتر نخست وزيري) بهتر قابل فهم است؛ هردوی این دو نفر ایدئولوژیک‌ترین افرادِ فیلم هستند، یعنی همان دونفری که منافق‌اند. درست است که فیلم‌ساز اینجا تن به کلیشه‌هایي مانند یقه‌ سفید یا نماز اول وقت داده است، برای نشان‌دادن این ایدئولوگ‌بودن اما تیپ رفتاری این دو پرسوناژ، در کنار فرد فرد گروهِ ضربت، نشان از ایدئولوژی‌ است. به‌عنوان مثال وقتی رحیم با کمال از خط بازمی‌گردد، در سکانسی حامد در حسینيه نشسته و دعای توسل پخش می‌شود، این دعا ماکت است و خالی از حضور معنوی، هیچ حسی ایجاد نمی‌کند و دکوپاژ صورت‌گرفته نیز با مدیوم‌شات حامد که در نمازخانه نشسته، به این عدم حس‌سازی کمک می‌کند. پنجم- اولین فاجعه‌ای که فیلم روایت می‌کند، انفجار ساختمان حزب جمهوری‌ است. گذرا و تیتروار، فاقد بار تراژیک، دومین فاجعه انفجار دفتر نخست وزيري؛ در فیلم حضور شهید بهشتی مستتر است، از حضور فیزیکی با گریم، تا نقل‌قول‌هایش از زبان لاجوردی و اعضاي گروه تا عکسش بر دیوار مرکز فرماندهی اما حضوری از شهید رجایی به چشم نمی‌خورد. در شهادت بهشتی فیلم از تراژیک‌شدن فاصله می‌گیرد و با شهادت رجایی فیلم با گریه و زاری گروه، دراماتیک می‌شود. شهید بهشتی فردی‌ است که مخالف برخورد سخت با مجاهدین بود، شهادت او در فیلم کم‌رنگ است اما حضورش در سرتاسر فیلم به مدد عکس‌ها و جملاتش بر دیوار پررنگ! ششم- مهم‌ترین نکته منظرگاهی که فیلم‌ساز جوان انتخاب کرده است، در نوع برخوردش با ماجراست؛ فیلم «ماجرای نیمروز» را می‌توان فیلمی ژورنالیستی دانست. ژورنالیستی به معنای تیتر، روتیتر و خبری کوتاه و پرداخت سطحی. اتفاقات فیلم مانند تیتر رخ می‌دهند، توضیح کوچکی داده می‌شود و در سکانسی نیز به آنان می‌پردازد، ماجرا تمام می‌شود و با چند سکانس که داستان‌های فرعی ا‌ست مثل علاقه پسر به دختر یا تخمه‌خریدن کمال یا ترور در خیابان و...، فاصله‌ای می‌افتد و تیتر بعدی می‌آید. هیچ‌کدام به ماجرا وارد نمی‌شوند. به همین سبب نیز روایت فیلم منسجم نیست و در پیوست روایتی دچار سکته و سکسکه است. گویی خود فیلم نیز مانند پرسوناژهای داستان، با تلویزیون و روزنامه از وقایع خبردار شده است. این نکته اما در حالی ا‌ست که قرار است فیلم به ما یک گروه امنیتی اطلاعاتیِ ضربت نشان دهد درحالی که افراد اصلی گروه هم، خبرهایشان چیزی بیشتر از تلویزیون نیست. شاهد مثال این کلام نیز دیالوگ حامد است با رحیم. حامد: چه خبر؟ رحیم: هیچی، چیزی بیشتر از همین اخبار تلویزیون نداریم. هفتم-تمهيد مهم دیگری که فیلم‌ساز جوان اندیشيده است، همان نکته اصلی‌ای‌ است که سبب دیده و تحسین شدن بیش از حد برایش شد؛ یعنی فرم روایت سینمایی؛ دراین‌باره جوان فیلم‌ساز، کاربلد است. نوع دکوپاژ و بصری‌کردن روایت از منظرگاه فیلم‌ساز حاوی یک نکته درخورتوجه است. دوربین در خیابان کاوشگر است و پشت هرچیز پناه می‌گیرد. به پرسوناژها نزدیک نمی‌شود. در تمامی پلان‌های خیابان شي‌‌ای جلوی در گوشه تصویر به صورت فلو و تار دیده می‌شود. گویی در حال سرک‌کشیدن و در گوشه‌ای مخفی‌ است. همین دوربین اما در ساختمان فرماندهی گروه ضربت، به پرسوناژها نزدیک می‌شود، فضای امن می‌سازد و مي‌توان به آدم‌ها نزدیک شد. در خود ساختمان فرماندهی هم البته گاهی دوربین گوشه‌نشین است و از پشت شیشه یا کمی با فاصله می‌ایستد، مثل جلسه مسعود سربازجوی گروه با لاجوردی. دوربینی که فیلم‌ساز جوان برای فیلمش تعریف کرده، براساس امنیت تعریف شده است. امنیتی که با حضور گروه حفظ می‌شود و وقتی گروه در حالت عملیات است یا در خیابان، پشت آنها سنگر می‌گیرد. همین نوع فرم برای روایت فیلم، مخاطب را در یک کش‌وقوس قرار می‌دهد، کش‌وقوسی که مختص به فیلم‌های پلیسی و جنایی است. از سوی دیگر دکورسازی و طراحی صحنه خوب فیلم تداعی‌کننده‌ دهه ٦٠ است. گویی در تاریخ سفر کرده‌ای و بخشی از تهران دهه ٦٠ را می‌بینی. البته که فیلم از نشان‌دادن نمای باز طفره می‌رود که شهر دیگر آن شهر نیست اما در آنچه نشان می‌دهد، موفق عمل کرده است. نکته دیگر که بیشتر به سخت‌افزار سینما مرتبط است اما از دایره ذهنیت فیلم‌ساز جوان خارج نیست، نگاتیو و ظهور لابراتواری فیلم به سبک و سیاق کهن است. استفاده از نگاتیو را می‌توان یکی از نقاط پررنگ‌کننده حس و حال در فیلم دانست. ظهور نگاتیو به گونه‌ای که بازنمایی گذشته باشد نیز بی‌دلیل نیست. همچنین، ماکتی خوش رنگ و لعاب ساخته است. ویترینی که مخاطب در مواجهه با آن، با ریتم پراتفاق و هیجانی و به‌اصطلاح اکشنی که در داستان نهفته است، با فیلم همراه می‌شود و از تماشایش لذت می‌برد. لذتی که اجازه اندیشیدن به نکات مهم‌تر را از او می‌گیرد. هشتم- هرچقدر هم که فیلم‌ساز از زیر این ادعا شانه خالی کند اما فیلم مدعی روایت تاریخ است. این ادعا در یک نکته مهم خود را بروز می‌دهد و آن هم تأکیدش بر زمان است. زیرنویس‌هایی از این دست که به طور مثال پس از انفجار دفتر حزب جمهوری می‌نویسد: یک ساعت و ٤٠ دقیقه پس از انفجار. یا صبحِ حمله به خانه موسی خیابانی زیرنویس می‌دهد: زعفرانیه دو و ٣٥ دقیقه صبح. علتِ ادعای تاریخ در جزئی‌شدن در زمان است. یعنی فیلم به جای اعلام ساعتِ حدودی، به ساعت دقیق با دقیقه اشاره می‌کند. این دقت برای واقع‌نمایی آنچه در حالت نمایش است، اتفاق می‌افتد. فیلم‌ساز با این تمهید به عمقِ واقع‌نگری فیلم نقبی در ذهن مخاطب می‌زند. حال نه خود فیلم‌ساز و نه تاریخ این مدعا را اثبات نمی‌کنند. پس آیا فیلم‌ساز مجاز است برای واقع‌نمایی فیلمش، تاریخ را تحریف کند؟ مثال بارز این دست‌بردن در فرایند تاریخ نیز، مدت‌‌زمان درگیری با خانه تیمی در زعفرانیه است یا نحوه کشته‌شدن موسی خیابانی. چه نیازی به این تأکید واقع‌نمایانه بوده است وقتی این مدعا درست نیست؟
تکمله:«ماجرای نیمروز» فیلم خوبی‌ است؟ نه. «ماجرای نیمروز» فیلم بدی ا‌ست؟ نه. آیا فیلم روایت تاریخ است؟ نه. آیا بیش از حد تحویل گرفته شد؟ بله. تکلیف مخاطب با «ماجرای نیمروز» چیست؟ فیلم را ببینی، رویش حساب نکنی و بگذری.جشنواره كن به ضرر سينماداران فرانسوي راي داد
جشنواره فيلم كن با جلوگيري از ورود فيلم‌هاي اكران‌نشده به بخش رقابتي‌اش خود را وارد نزاعي ميان نت‌فليكس و صنعت جهاني فيلم كرد. يك هفته پيش از مراسم افتتاحيه، چهارشنبه گذشته مسوولان جشنواره كن اعلام كردند كه فيلم‌هاي «اوكجا» و «داستان‌هاي مايروويتز» را كه هر دو از سوي كمپاني نت‌فليكس توزيع شده‌اند، برخلاف مخالفت سينماداران فرانسوي در بخش رقابتي حضور خواهند داشت اما از سال آينده تمامي فيلم‌هايي كه براي دستيابي به نخل طلا وارد اين بخش مي‌شوند ابتدا بايد متعهد به اكران در سينماهاي فرانسه شده باشند.

هفتادمين دوره جشنواره كن، نخستين دوره‌اي است كه فيلم‌هاي كمپاني‌هاي نت‌فليكس و آمازون به بخش رقابتي كن راه پيدا مي‌كنند. ماه گذشته زماني كه تيري فريمو، مدير هنري جشنواره، فهرست‌ فيلم‌هاي شركت‌كننده را معرفي كرد و از حضور اين كمپاني‌هايي كه بيشتر براي خدمات پخش آنلاين سريال شهرت دارند، خبر داد، جشنواره كن را «آزمايشگاهي» سينمايي ناميد كه پذيراي تغيير است.
اما اين اقدام جشنواره مخالفت شديد اتحاديه سينماهاي فرانسه را در پي داشت چرا كه هيچكدام از فيلم‌هاي نت‌فليكس_ درام «داستان‌هاي مايروويتز» به كارگرداني نوآه بامباك و با بازي داستين هافمن و آدام سندلر و فيلم حماسي فانتزي «اوكجا» ساخته نوآ بامباك با بازي تيلدا سويينتون_ براي نمايش در سالن‌هاي سينماي فرانسه ارايه نشده‌اند. بنابراين اين درخواست سه‌شنبه گذشته هيات‌مديره جشنواره جلسه‌اي در مورد امكان بيرون كشيدن هر دوي فيلم‌ها از بخش رقابتي تشكيل دادند. گرچه اين ايده رد شد اما جشنواره روز چهارشنبه بيانيه‌اي منتشر كرد كه در آن از تصميم نت‌فليكس مبني بر عدم اكران گسترده فيلم‌ها در سينماهاي فرانسه ابراز پشيماني كرده‌اند. در اين بيانيه مي‌خوانيم: «كن از تنشي كه عدم توزيع اين فيلم‌ها در فرانسه سبب شده، آگاه است. جشنواره كن از نت‌فليكس درخواست كرد بپذيرد كه اين دو فيلم مي‌توانند در دسترس مخاطبان سينماهاي فرانسه قرار بگيرند و فقط براي مشتريان آنلاين كمپاني پخش نشوند. اما هيچگونه توافقي حاصل نشد.»
مسوولان جشنواره بعد از مشورت با هيات‌مديره تصميم به «تعديل قوانين» براي دوره‌هاي بعد گرفته است. اين تعديل كه اجراي آن از سال آينده شروع مي‌شود از اين قرار است كه «هر فيلمي كه آرزوي حضور در بخش رقابتي كن را دارد متعهد به توزيع در سينماهاي فرانسه است.»
ريد هستينگ، مديرعامل نت‌فليكس در صفحه فيسبوك خود به اين اقدام واكنش نشان داد و نوشت: «اين تشكل عليه ما متحد شده است. فيلم «اوكجا» را 28 ژوئن در نت‌فليكس ‍[آنلاين] تماشا كنيد. فيلمي عالي كه سينماهاي زنجيره‌اي قصد داشتند مانع حضور ما در بخش رقابتي جشنواره كن شوند.» نزاع ميان نت‌فليكس و سينماداران فرانسه حول قانوني است كه مي‌گويد تنها سه سال پس از اينكه فيلمي اكران خود را در سينماها گذراند مي‌تواند در پايگاه‌هاي پخش فيلم آنلاين در فرانسه نمايش داده شود، قانوني كه نت‌فليكس از اجراي آن سرباز مي‌زند. هر چند، سال گذشته نت‌فليكس حق پخش آنلاين درام «آسماني‌ها» را در جشنواره كن خريد اما براساس اين قانون «آسماني‌ها» تا سال 2019 در دسترس كاربران فرانسوي نخواهد بود. از سوي ديگر منابع گزارش كرده‌اند نت‌فليكس مذاكرات خود را با «جوكر» كمپاني توزيع‌ فيلم فرانسوي و CNC هيات ملي فيلم فرانسه براي دريافت اجازه موقتي اكران فيلم‌هاي «اوكجا» و «داستان‌هاي مايروويتز» روز و تاريخ پخش آنلاين آن به همراه اكران يك‌هفته‌اي در چند سالن سينما را بدهد. نت‌فليكس با اين اكران محدود قانون ممنوعيت فيلم‌هايي را كه به صورت گسترده اكران نشده‌اند، دور مي‌زند. اما CNC تحت فشار صنف‌هاي سينمايي داخلي قرار گرفته است به خصوص سينماداراني كه اكران موقتي را كافي نمي‌دانند. گرچه جشنواره كن حضور فيلم‌هاي نت‌فليكس در بخش رقابتي را بدون اكران در سينماها انتخاب كرده است اما قانون جديد جشنواره مانعي براي نت‌فليكس به شمار مي‌رود مگر اينكه فرانسه قوانينش را اصلاح كند. سال‌هاست كه بحث حول اصلاح اين قوانين با وقفه مواجهه شده است اما افرادي كه در اين صنعت ايفاي نقش مي‌كنند اميدوارند رييس‌جمهور بعدي امانوئل مكرون رويكردي كاربردي اتخاذ كند و برنامه‌هاي اكران را تغيير دهد.
نت‌فليكس پيش از اين براي شركت دادن آثارش در جشنواره‌هاي معتبر اروپايي از جمله ونيز جنجال‌هايي به پا كرده بود. سال 2015 وقتي جشنواره ونيز تصميم به نمايش «جانوران بدون سرزمين»، يكي از مشهورترين فيلم‌هايي كه به صورت آنلاين نمايش داده شده بود، گرفت آلبرتو باربرا، مدير هنري اين جشنواره با واكنش روبه‌رو شد اما بر سر انتخاب خود ايستادگي كرد.
باربرا در مصاحبه‌اي با نشريه ورايتي با مدير هنري كن همدردي كرده و گفته است: «تصميم ساده‌اي براي فريمو نبوده است.»او با اشاره به اين موضوع كه صنعت سينما بدون اينكه قانوني اتخاذ شود خيلي سريع تغيير مي‌كند، گفته است: «بسياري از علايق و موضوعات مورد بحث افراد در خطر هستند؛ از جمله علايق نمايش‌دهنده‌ها، توزيع‌كننده‌ها، نماينده‌هاي فروش، تهيه‌كننده‌ها و فيلمسازان. اما نقش يك جشنواره اين است كه از همه اينها فاصله بگيرد. نقش جشنواره اين است كه صحنه‌اي براي سينماي كيفي باشد؛ آن را انتخاب كند، سبب پديدار شدن آن شود و از آن حمايت كند، بدون اينكه شرايط ديده شدن آن را در نظر بگيرد.»
اما فريمو پيش از اين با چنين فشارهايي از سوي سينمادارها و صنف‌هاي ديگر دست و پنجه نرم كرده بود؛ سال 2009 انتخاب فيلم «كارلوس» ساخته اوليويه آساياس براي حضور در بخش رقابتي با اعتراضي از سوي هيات‌مديره جشنواره كه از نمايندگان صنف سينماداران و CNC و صنف‌هاي ديگر اين صنعت تشكيل شده است، روبه‌رو شد. معترضان معتقد بودند «كارلوس» ميني‌سريالي است كه براي نمايش در سالن‌هاي سينما ساخته نشده است. در آن وهله فريمو عقب كشيد و «كارلوس» را از اين بخش حذف كرد.آخرین وضعیت تولید سریال‌ها در «اوج»/ برای تحقیق وقت می‌گذاریم
حبیب والی نژاد مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانه ای اوج با اشاره به پروژه های این سازمان در حوزه سریال ها بیان کرد: کار ما در سازمان اوج این است که روی تحقیقات وقت زیادی می گذاریم تا به تناسب اهداف، آنها را پیگیری کنیم.

وی ادامه داد: ما با توجه به اهداف و برنامه ریزی هایی که داریم حدود یک یا دو سال کار تحقیقی انجام می دهیم تا بتوانیم تولیدات خوبی در حوزه سریال داشته باشیم.
مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانه ای اوج درباره تعداد سریال های این سازمان توضیح داد: ما باید بتوانیم کار تولید هر یک از فیلمنامه ها را در یک پروسه زمانی همراه با تحقیق شروع کنیم و تا این آثار آماده شوند شاید نتوان آمار دقیقی ارایه کرد. ما هم اکنون حدود ۱۵ کار در مرکز برای تولید داریم اما اگر بخواهیم این پروسه تحقیقی را حساب کنیم آثار آماده تر تعدادشان کمتر می شود و ما تعداد کمتری را گزارش می کنیم چون پروسه تحقیقی بسیار سخت است و باید به طور دقیقی انجام شود.
وی در پایان درباره تعامل با سازمان صداوسیما در ساخت سریال های مشترک تصریح کرد: یکی از اهداف در کارهای فرهنگی همکاری نهادهای مرتبط است و ما هم با همکاری صداوسیما قصد داریم تولیدات موثری را تولید کنیم.تلویزیون وفرصت طلایی ماه رمضان
دو هفته تا آغاز ماه مبارک رمضان باقی مانده و طبق معمول، تلویزیون سعی می کند از فرصت طلایی این ماه، بهترین استفاده را داشته باشد و سریال های پرمخاطبی را به روی آنتن بفرستد.امسال سه سریال از شبکه های یک، دو و سه پخش می شود که از حال و هوای هر سه، این طور برمی آید که توجه مخاطبان را جلب کنند. امروز هر آنچه را که لازم است از سریال های امسال ماه مبارک رمضان بدانید، جمع آوری کرده ایم. با ما همراه باشید:

دیباجیکارگردان: بهرنگ توفیقیبازیگران: کامبیز دیرباز، بهناز جعفری، بهزاد فراهانی، حمیدرضا هدایتی، پریوش نظریه، آتیلا پسیانی و مهدی سلطانیداستان: در خلاصه داستانی که از این مجموعه منتشر شده، آمده است: هیچ گاه دوری، دوستی نمی آورد و خانواده قصه «دیباجی» قبل از آن که دیر شود، به همدلی می رسند.کارنامه فیلمساز: بهرنگ توفیقی سابقه چندانی در کارگردانی ندارد و بیشتر دستیار بوده است. او سریال «انقلاب زیبا» را در کارنامه دارد که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.حاشیه: خبر هایی که سال گذشته از «دیباجی» منتشر شد، نام حامد همایون پدیده موسیقی ایران در سال 95 را به عنوان خواننده تیتراژ معرفی می کرد ولی ظاهراً هنوز قطعی نشده که چه کسی تیتراژ این مجموعه را بخواند.نام سریال تا همین چند روز پیش «لبخند رخساره» بود که به پیشنهاد نویسنده به «دیباجی» تغییر کرد. به نظر می رسد نقش سعید نعمت ا... بیشتر از نویسنده این مجموعه باشد و احتمالاً بهرنگ توفیقی از تجربه نویسنده «میکائیل»، «مدینه» و «جراحت» به خوبی استفاده کرده است.

سر دلبرانکارگردان: محمدحسین لطیفیبازیگران: محمد کاسبی، فرهاد قائمیان، اسماعیل محرابی، برزو ارجمند، نگار عابدی، متین سادات ستوده، فرخ نعمتی و کامران تفتیداستان: از داستان «سر دلبران» چیزی لو نرفته و گروه سازنده، احتیاط زیادی داشته اند که داستان را تا زمان پخش، محرمانه نگه دارند اما ظاهراً درباره روحانی جوانی به نام «حاج سلیم» با بازی برزو ارجمند است که عهده دار مسئولیت مسجدی سنتی در شهر یزد می شود.کارنامه فیلمساز: کارنامه رمضانی لطیفی، پربار است و «صاحبدلان»، «نردبام آسمان»، «دودکش» و «پادری» را در ماه مبارک رمضان روی آنتن داشته است. او چه در آثار کمدی و چه در آثار جدی، موفق بوده. محمدحسین لطیفی کارگردان «صاحبدلان» به عنوان یکی از بهترین مجموعه های تلویزیونی دهه هشتاد است.نکته ای که درباره این سریال جلب نظر می کند، این است که همه فیلمبرداری این مجموعه در شهر یزد انجام می شود؛ اتفاقی که در رسانه ملی معمول نیست و در صورت استفاده صحیح از لهجه و ظرفیت های یزد، می تواند به نفع این مجموعه باشد.

نفسکارگردان: جلیل سامانبازیگران: مسعود رایگان، ژاله صامتی، بهناز جعفری، رامین راستاد، سودابه بیضایی، پژمان جمشیدی، داریوش فرهنگ، هدایت هاشمی، هادی حجازی فر و ساناز سعیدیداستان: در بستر رویداد های انقلاب، رازی در زندگی جوانی فاش می شود. او برای رسیدن به حقیقت، حوادثی را پشت سرمی گذارد و سرانجام انتخابی دشوار سرنوشت وی را رقم می زند.کارنامه فیلمساز: جلیل سامان پیشتر سریالی را برای ماه مبارک رمضان نساخته است و «نفس» اولین تجربه اش محسوب می شود.حاشیه: مراحل ابتدایی ساخت سریال «نفس» از آبان سال 94 شروع شد، در آن زمان قرار بود نام سریال «پروین» باشد و بازیگرانش با یک فراخوان تلگرامی انتخاب شوند. این سریال سه بار به خاطر کمبود بودجه متوقف شد و در نهایت یک سال پیش فیلمبرداری اش شروع شد. همچنین ساناز سعیدی بازیگر سریال در اواخر فروردین امسال سر صحنه فیلمبرداری دچار حادثه و راهی بیمارستان شد.«نفس» فضایی مانند «ارمغان تاریکی» و «پروانه» دارد ولی به جز شخصیت سیدحسن (با بازی هدایت هاشمی) هیچ کدام از بازیگران «نفس» ادامه شخصیت های سریال های پیشین جلیل سامان را بازی نمی کنند.

آن هایی که نرسیدندامسال هم بر سر گرفتن آنتن پرمخاطب تلویزیون در ماه رمضان، میان سریال ساز ها رقابتی در جریان بود و سازندگان دو سریال به دلایل مختلف نتوانستند مجموعه شان را به ماه رمضان برسانند. سری پنجم مجموعه پرمخاطب «پایتخت» که تا همین چند روز پیش بحث های زیادی بر سر پخش شدن یا نشدنش وجود داشت، آب پاکی را روی دست مخاطبان ریخت و از گردونه پخش در ماه رمضان کنار رفت. در حالی که سیروس مقدم کارگردان و الهام غفوری تهیه کننده در چند نوبت مصاحبه، احتمال بالای پخش آن در این ماه را مطرح کردند، بالاخره به پخش نرسید و مخاطبانش را احتمالاً تا نوروز 97 چشم انتظار نگه داشت. «در جست وجوی آرامش» هم که به کارگردانی سعید سلطانی تولید می شود، در ابتدا یکی از گزینه های پخش در ماه رمضان بود ولی چون فیلمبرداری اش تا شروع ماه مبارک تمام نمی شد، سازندگان ترجیح دادند برای این که کیفیت سریال آسیب نبیند، پخش آن را به بعد از این ماه موکول کنند. تصمیم خوبی که تأثیر آن احتمالاً در زمان پخش مشخص خواهد شد. علاوه بر این دو مجموعه، حتی احتمال پخش نشدن «سر دلبران» هم وجود داشت. محمدحسین لطیفی چند روز پیش از 14 ساعت کار روزانه برای رساندن این مجموعه به ماه مبارک رمضان خبر داد و همچنان احتمال داد که شاید به پخش در این ماه نرسد!
بالاخره دو یا سه؟صداوسیما امسال تصمیم گرفته به خاطر فاصله کم افطار تا سحر، به جای پخش 4 سریال، 3 تا را روانه آنتن کند. بنابراین امسال شبکه پنج سریالی پخش نمی کند. ولی با وجود همین سه مجموعه هم کار تلویزیون سخت است، چون اگر قرار باشد شبکه ها در باکس های ثابت خود سریال پخش کنند، احتمالاً مانند نوروز امسال، تیتراژ و گاهی خودِ سریال ها با هم تداخل خواهند داشت. معمولاً شبکه سه در باکس 20:45، شبکه دو 21:30 و شبکه یک هم 22:15 سریال هایشان را پخش می کنند که تنها 45 دقیقه به هر مجموعه فرصت می دهد و با احتساب چند دقیقه آگهی بازرگانی میان برنامه، احتمالاً مخاطبان نتوانند به راحتی هر سه مجموعه را دنبال کنند. حتی ممکن است یکی از سریال ها به پیش از اذان مغرب فرستاده بشود که در این صورت، احتمال دیده شدن آن مجموعه، پایین می آید.

پدیده احتمالی: ساناز سعیدینقش اصلی سریال «نفس» را ساناز سعیدی ایفا می کند؛ بازیگر جوانی که اولین تجربه بازیگری اش را از سر می گذراند و پیشتر سابقه بازی نداشته است. او احتمالاً از میان همان جوانانی انتخاب شده که فراخوان جلیل سامان برای بازی در این سریال را دنبال کرده اند. با توجه به کارنامه موفق جلیل سامان کارگردان «نفس» و باکس طلایی رمضان که هر سریال معمولی را می تواند به یک اثر پربیننده تبدیل

منبع: بولتن نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۷۹۱۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه معرفی شد

مستند «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان و تهیه‌کنندگی راحیل صحرایی و علیرضا دهقان بعد از موفقیت در جشنواره‌های داخلی و خارجی از زمستان ۱۴۰۲ در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه در تهران و شهرستان‌ها به اکران عمومی درآمد و بر اساس آمار سامانه فروش فیلم‌های سینمای ایران «سمفا»، با بیش از ده هزار مخاطب اکنون عنوان پرمخاطب‌ترین فیلم این گروه را از آن خود کرده و رضایت مخاطبان و منتقدان را همراه دارد.

«مسعود فروتن» این فیلم را با فیلم «باد صبا» مقایسه کرد و کارگردانی این فیلم را ستود. «دکتر اصغر دادبه» چهره ماندگار ادبیات و فلسفه محتوای مطرح شده از فیلم را از جمله موارد مهم در لیست نجات فرهنگ ایران در طول تاریخ دانستند. «دکتر جوادیان» رییس مرکز بین‌المللی قنات و سازه‌های تاریخی آبی به عنوان مرجع معتبر در موضوع روایت شده در فیلم از تحقیق این فیلم و مستندات آن اعلام رضایت کردند. «رضا صائمی» منتقد سینما و فعال فرهنگی در فصلنامه سینما حقیقت به بررسی نوع روایت فیلم پرداخته و به استفاده از المان‌های آب، باد، خاک و آتش برای روایت داستان اشاره کرده است و تلاش فیلمساز را در معرفی یک شهر توسط این فیلم را پلی برای معرفی جهان دانسته است. مجله فیلم در یادداشتی به ترکیب تیم سازنده فیلم اشاره کرده است و نویسنده، اعتبار، سابقه و تبحر این گروه و انتخاب صحیح کارگردان و تهیه‌کننده فیلم را از نکات مهم و قابل توجه این مستند دانسته است.

«ایساتیس» پیش از این در جشنواره سینماحقیقت و جشنواره بین‌المللی فیلم شهر، جشنواره جهانی فیلم فجر و جشن مستقل سینمای مستند ایران به نمایش درآمده است و موفق به کسب جایزه ویژه دبیر جشنواره سینماحقیقت، تندیس بهترین مستند بلند در بخش بین‌الملل جشنواره شهر و تندیس موسیقی از جشن مستقل سینمای مستند شده است. این فیلم همچنین در جشنواره‌های خارجی از جمله جشنواره فیلم مستند مسکو، جشنواره اوشن سیتی امریکا، کازان روسیه، جشنواره سبز مونتنگرو، جشنواره مستند ازمیر و... شرکت کرده و جوایزی از جمله جایزه بهترین فیلم جشنواره اوشن سیتی، جایزه بهترین فیلم جشنواره مونته نگرو را کسب کرده است.

موفقیت مهم و ارزشمند این فیلم اکران موفق و پرمخاطب در شهرستان‌هاست که بعد از موفقیت مستندهایی مانند «در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی، «کاپیتان من» به کارگردانی سیاوش صفاریان‌پور و همچنین فیلم‌های سینمایی «مقیمان ناکجا» به کارگردانی شهاب حسینی، «پوست» به کارگردانی بهمن و بهرام ارک و مجموعه فیلم‌های کوتاه «اتاق فرار»، «یک سانس چند رویا» و «فیلم کوتاه ژانر وحشت» نوید موفقیت و گسترش سینمای متفکر ایران را در سراسر کشور و برای مخاطبان گسترده‌ای در شهرهای مختلف به ارمغان می‌آورد.

امکان اکران برابر و عدالت در نمایش‌های سینمایی در تهران و استان‌ها باعث افزایش آمار مخاطبان فیلم‌های سینمای هنر و تجربه شده است که مانند نمونه‌های مشابه در سینمای جهان با وجود آمار کمتر مخاطب نسبت به سینمای بدنه وظیفه تأمین محتوا برای مخاطبان حرفه‌ای و علاقه‌مندان جدی سینما را دارد و در زمان اکران تمرکز بر تبلیغات گسترده و بازاریابی‌های رایج را ندارد.

داستان فیلم مستند «ایساتیس» به معرفی قنات‌ها و تاریخچه آن در استان یزد است و به این بهانه قسمت مهمی از تاریخ این استان کهن ایران را بازگو می‌کند و صدایی است شاعرانه و قصه‌گو که تا به حال ناشنیده مانده است. تدوین این فیلم توسط «بهمن کیارستمی» و «پویا پارسامقام» صورت گرفته و فیلمبرداری آن به عهده «مهدی آزادی» از فیلمبرداران نام آشنا و برنده جایزه معتبر و مهم «قورباغه طلایی» جشنواره کمرایمیج بوده است. داستان فیلم با صدای روان و آشنای «ابوالحسن تهامی‌نژاد»، «نصرالله مدقالچی»، «زهره شکوفنده» و «مریم شیرزاد» روایت می‌شود.

گروه سینمایی هنر و تجربه در سال‌های اخیر موفق به گسترش دامنه مخاطبان خود در سراسر ایران شده است. این گروه در حال حاضر دارای سانس‌های ثابت و مستمر در شهرستان‌هاست و کلیه فیلم‌های نمایش داده شده این گروه روزهای چهارشنبه به صورت متمرکز و در طی هفته به شکل تک سانس به نمایش در می‌آیند. همچنین تمام فیلم ها امکان اکران در سانس‌های ویژه و تک سانس در شهرهایی که توسط مخاطبین و علاقه‌مندان و عوامل فیلم و سینماها درخواست داده شود را خواهد داشت.

برای دسترسی به برنامه نمایش فیلم مستند ایساتیس و دیگر فیلم‌های هنر و تجربه و همچنین اطلاع از برنامه‌های جنبی به سایت این گروه به آدرس هنر و تجربه و صفحه‌های هنر و تجربه در شبکه‌های اجتماعی مراجعه کنید.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر

دیگر خبرها

  • پدر مهران غفوریان افسر ارشد ساواک بود؟ | واکنش فوری ستاره سینما و تلویزیون به یک شایعه فراگیر درباره پدرش
  • فیلم‌های پایان هفته تلویزیون از نگاهی دیگر
  • فرصت ویژه جواد نکونام برای شکستن رکورد فرهاد مجیدی
  • «فسیل» در نمایش برخط هم رکورد زد
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • رکورد فروش اکران برخط فیلم‌های سینمایی جابه‌جا شد
  • ترکیب استقلال مقابل تراکتور؛ فرصت طلایی برای گلر جوان آبی‌ها
  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت + عکس
  • پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه معرفی شد